Sunday, May 23, 2010


در بیابانی دور ...

که نروید جز خار ...

که نتوفد جز باد ...

که نخیزد جزمرگ ...

که نجنبد نفسی از نفسی ...

خفته در خاک کسی!

با تنی خون آلود!

که به ناکامی از این محنتگاه،

کرده افسانه هستی کوتاه!



1 comment:

بهلول said...

خدا پدرت رو رحمت کنه مرد با ایمانی بود. مطمئنم الان جاش خیلی بهتر از ما هست